ارام دست ميكشم/بدون هيچ فكري به راههاي دست شستن از زندگي فكر مي كنم.1-دار/اما ابزارش در دسترس نيست.2-رگ دستم آنهم با برش عمودي/اما از خون مي ترسم.تازه طول مي كشد.حالا كو تا همه خونت برود و نيايند پيدايت كنند.3-سم.مرگ موش.نه! از اينكه دل و روده ام از دهانم بيرون بريزند متنفرم.4-سقوط از بلندي/نه!!! از ارتفاع مي ترسم.5-قرص/ولي نه مي دانم چه نوع قرصي و نه اينكه به چه مقدار.بي خيال مي شوم.ارام جلو مي روم.يك جور حس خوب براي ماندن دارم.يك جور طمع/حرص/ملع/.هر چه هست دوستش دارو.دوباره دست بكار زندگي مي شوم.
4 comments:
آره والله همینه
آره والله همینه
hi!
کوئیلو یه کتاب دوس داشتنی داره اونم "ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرده" ه.. خونده یش؟
Post a Comment