Saturday, February 10, 2007

نمي دونم اين چه بازيه كه دنيا داره...هرچقدر به يه چيزي حساس تر مي شيم بيشتر مي بينيمش.نشونه هاش هم بيشتر مي شه.خوب چون حساس شديم دقتمون هم بيشتر مي شه...تصادفه!اتفاقن بايد بگم اصلن تصادفي نيست......اين دنيا به نظرم خيلي شعورمند(لغت بهتري به ذهنم نرسيد) رفتار مي كند.هرچقدر حساستر مي شويم(به اسمي/مكاني..)آن را بيشتر جلوي چشمت مي آورد.صبح خوشحال از خانه بيرون مي زنم.توي راه چشمم به هزار مورد كه قبلن ها آزاردهنده بود مي افتد.اما انقدر پرانرژي م كه دوام مي آوروم.زود مي رسم و بايد منتظر بمانم.توي اتاق پسربچه و مادرش هم منتظرند.ميكروفن اسباب بازيي توي دستش گرفته.بلد نيست روشنش كند.بهش ياد مي دهم كه چطور باهاش بازي كند و شعرهايش را بخواند.از اتاق كه بيرون مي آيم نگاهم مي كند.مي پرسم : اسمت چيه تپل؟ميكروفونش را مي گيرد جلوي دهانش و مي گويد:رضا رضا رضا رضا رضا رضا....سرم مي چرخد.براي همين مي گويم تصادف نيست.دنيا چشم ديدن خوشي هاي آدم را ندارد.
ديگه از "ر" گفتن يا نوشتن خلاص شدم+.

No comments: