Thursday, February 22, 2007

غلط بكنه از اين به بعد كسي بياد و بشينه روبروت/صاف تو چشمات زل بزنه از گذشته ش بگه.
عشقاتو واسه خودت نگهدار.منم داشتم و دارم.مي خواي از سير تا پيازشو بگم؟دوست داري بشنوي؟...همينجور راه بره كنارت/هوا هم خوب/داري درباره "دگرگوني" حرف مي زني يهو ياد خودش مي افته.مي ره تو هواي 20 سالگيش.يا نه.مي اد روبروت مي شينه همينجور كه داره كيكشو تيكه مي كنه/صاف تو چشمات خيره مي شه.مي گه شبيه تو بود!.تو اتاق نيمه روشن پشت بهش.رو به ديوار تو تخت خوابيدي.داره از پنجره به باروني كه كوچه رو خيس كرده نگاه مي كنه.ياد اولين باري كه تو دانشگاه بهش گفته مي افته.همونطور كه دراز كشيدي چشماتو رو هم مي ذاري تا ديگه هيچي نشنوي...آره نمي خواي بشنوي.چون بچه شدي.بودي.از الان بگو.از همين دو ثانيه پيش که ديدمت.نمي خوام ديوونه بازي دربيارم.مي توني اينو بفهمي؟.يا نه..دوباره بايد بيام سرتو باز كنم/دلتو بشكافم/فكراتو غربال كنم تا ببينم آخرش من مي مونم يا اون؟.خسته شدم منم.با خودم قرار گذاشتم با هيچ کس ديگه هيچ حرفي نزنم.همينايي كه اينجا دربارش گفتم بسه.بيشتر دونستن هيچ فايده اي به حال هردومون نداره.تو هم هرچي داري واسه خودت نگهدار.محاكمه شون يا تحسينشون كنيم فايده اي نداره جز اينكه من خر دوباره بي اعتماد مي شم.مي ترسم.عقب مي كشم.بديش اينه كه نمي تونم عقب گرد كنم.همين طور تا دنيا دنيا ست چشمم بهته.اين جاده آخر نداره.توش به هر كي مي رسي يه نمه ديوونه ست.مث خودت.مث من.مث همه.ولي ديوونه بازي درنيار.من صداقت نمي خوام.دروغگو باشي بهتر از اينه كه با حرفات تا ته گذشته ت رو_كه خصوصيه/شخصيه/مال مال خودته_بخونم.بعدم بگم تو رو بخير/ما رو به سلامت.من هنوز از اصفهان و قطارش مي ترسم.شيراز كه پريد.بيا بريم اصفهان.

No comments: